۲۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۹۱

عقل در کوی عشق سرگشته
چون گدائیست در به در گشته

خبری یافته ز میخانه
زان خبر مست و بی خبر گشته

دیده نقش خیال او دیده
آب از آن روش در نظر گشته

همچو پرگار گرد نقطهٔ دل
سالها جان ما به سر گشته

از می و جام با خبر باشد
هر که چون ما به بحر و بر گشته

ساغر می مدام می نوشتم
لاجرم حال ما دگر گشته

هر که گشته غلام سید ما
در همه جای معتبر گشته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.