۲۳۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۶۲

چشمی که ندیده نور آن رو
تاریک بود چو روی هندو

با ما بنشین خوشی درین بحر
ما را به کف آر و ما به ما جو

از جام حباب آب می نوش
از ما بشنو مرو به هر جو

گنجینهٔ گنج پادشاهی
مفلس گردی روان به هر سو

هر ذره ز آفتاب حسنش
یا سایهٔ نور اوست یا او

در جام جهان نما نظر کن
تا بنماید به تو یکی دو

در مجلس عشق و بزم رندان
چون سید مست ما دگر کو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.