۲۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۶۰

دو سخن می شنو یکی می گو
سخن او بگو ولی با او

سخن یار اگر چه بسیار است
بشنو از دوستان سخن کم گو

قدمی نه به بحر ما با ما
عین ما را به عین ما می جو

تو چنین غافل و به خود مشغول
لحظه ای نیست حضرتش بی تو

باش یکتا و از دوئی بگذر
با دو رو کی یکی شود یک رو

در خم می نشین و غسلی کن
خرقهٔ خود به جام می می شو

نعمت الله مدام می گوید
وحده لا اله الا هو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.