۳۹۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۰۷

جانِ مَنی، جانِ مَنی، جانِ من
آنِ مَنی، آنِ مَنی، آن مَن

شاهِ مَنی، لایِقِ سودایِ من
قَندِ مَنی، لایِقِ دندانِ من

نورِ مَنی، باش دَرین چَشمِ من
چَشمِ من و چَشمهٔ حیوانِ من

گُل چو تو را دید به سوسن بِگُفت
سَروِ من آمد به گُلِستانِ من

از دو پراکُنده تو چونی؟ بگو
زُلفِ تو حالِ پَریشانِ من

ای رَسَنِ زُلفِ تو پابَندِ من
چاهِ زَنَخْدانِ تو زندانِ من

دست فَشان، مَست، کجا می‌رَوی؟
پیشِ من آ، ای گُلِ خندانِ من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.