۲۵۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۲۴

ای دل گشایشی ز در عاشقان بجو
آسایشی ز صحبت صاحبدلان بجو

در یوزه ای ز همت مردان حق بکن
بخشایشی ز خدمت این دوستان بجو

پروانه ای ز آتش عشقش بسوز دل
آن لحظه آروزی دل و کام جان بجو

از خود در آ به خلوت جانانه رو خرام
چون بی نشان شدی ز خود آن دم نشان بجو

گر طالب حقیقتی مطلوب نزد تو است
دریاب و آرزوی دل طالبان بجو

ذرات کاینات ز خورشید روی او
روشن شدند ذره به ذره عیان بجو

سید ازین میان و کنارش طلب مکن
پرُتر شو از کنار و برون از میان بجو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.