۲۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۱۷

خوش درآ در بحر ما ما را بجو
آبرو جوئی درین دریا بجو

قطره و موج و حباب و بحر و جو
هر چه می خواهی بیا ازما بجو

قاب قوسین از میانه طرح کن
مخزن اسرار او ادنی بجو

در خرابات فنا افتاده ایم
جای ما جوئی بیا این جا بجو

از بلا چون کار ما بالا گرفت
منصب عالی از آن بالا بجو

غیر او نقش خیالی بیش نیست
بگذر از نقش خیال او را بجو

سید ما را ز یاسین می طلب
صورتش از معنی طه بجو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.