۲۵۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۱۵

تشنهٔ آب حیات از ما بجو
عین ما جوئی به عین ما بجو

بر کف ما خوش حبابی پر ز آب
در صفای جام می ما را بجو

آن چنان چشمی که بیند روی او
گر ندیدی دیدهٔ بینا بجو

گر چه کارت در جهان بالا گرفت
منصبی بالاتر از بالا بجو

دست بگشاد امن خود را بگیر
صورت و معنی بی همتا بجو

نور چشم ماست ازدیده نهان
آنچنان پنهان چنین پیدا بجو

نعمت الله جو که تا یابی مراد
نعمت الله را بیا از ما بجو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.