۲۶۲ بار خوانده شده
در دیده توئی و دیده ام تو
در دیده مشو که دیده ام تو
از من تو کناره کی توانی
چون درکش خود کشیده ام تو
هر کس یاری گزید ای دوست
من بر همگان گزیده ام تو
سرمستم و جام باده بر دست
مهمان من و رسیده ام تو
ای نور دو چشم نعمت الله
در دیده توئی و دیده ام تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در دیده مشو که دیده ام تو
از من تو کناره کی توانی
چون درکش خود کشیده ام تو
هر کس یاری گزید ای دوست
من بر همگان گزیده ام تو
سرمستم و جام باده بر دست
مهمان من و رسیده ام تو
ای نور دو چشم نعمت الله
در دیده توئی و دیده ام تو
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.