۲۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۹۳

دردمندیم و از دوا ایمن
بینوائیم وز نوا ایمن

در خرابات خلوتی داریم
خوش نشسته در این سرا ایمن

به خدا هر که باشد او باقی
همچو ما گردد از فنا ایمن

هر که خواهی و هر که بینی بود
یار ما باشد و ز ما ایمن

قدمی نه در آ به میخانه
تا که گردی چو اولیا ایمن

باش ایمن ز خوف بیگانه
بنشین پیش آشنا ایمن

بندهٔ سید خراباتی
رند مستیم و از شما ایمن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.