۲۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۹۲

در صحبت ما همه صفاین
ما را همه ذوق از خداین

تا روز صفا و ذوق مستی است
کامشب یاران حریف ماین

رندان مستند و لاابالی
مستانه سرود می سراین

در عالم معنی عین عشقیم
هر چند که صورتاً جداین

با دُردی درد عشق صافیم
رندان همه ایمن از دواین

مطرب سخنم چو خوش سراید
در پاش سران همه سراین

گوئی عشقش بلای جان است
می کش دایم که خوش بلاین

مستیم و خراب در خرابات
رندی که میش اوی کجاین

شاهان جهان به دولت عشق
در مجلس سیدم گداین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.