۲۵۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۷۸

جام گیتی نما ز ما بستان
ساغر پر ز ما بیا بستان

دُردی درد دل دوا باشد
دردمندی خوشی دوا بستان

گر بلائی دهد خدا دریاب
بخشش حضرت خدا بستان

چون رسیدی در این سرابستان
هم مرادی از این سرا بستان

بر سر آب چشم ما بنشین
آبروئی ز چشم ما بستان

گر به بستان گذر کنی نفسی
همچو بلبل ز گل نوا بستان

نعمت الله مجو ز بیگانه
هر چه خواهی ز آشنا بستان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.