۲۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۷۴

قدمی نه به خلوت یاران
یار اگر بایدت بیا یاران

هر که ما چون فتاد در دریا
کی خورد غم ز قطرهٔ باران

کار ما عاشقی بود دائم
بود این کار کار بیکاران

ما و رندی و خدمت ساقی
زاهد و بندگی هشیاران

هر عزیزی که می خورد با ما
نبود خار پیش میخواران

وه که زلف بتم چه طرار است
می برد دل ز دست عیاران

بندهٔ سید خراباتم
لاجرم سرورم به سرداران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.