۲۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۶۱

خوش بیا با ما درین دریا نشین
آبرو می بایدت با ما نشین

مجلس عشق است و ما مست و خراب
عاشقانه خوش بیا اینجا نشین

خانهٔ دل خلوت خالی اوست
جاودان در جنت المأوی نشین

از بلا چون کار ما بالا گرفت
گر بلائی یافتی بالا نشین

این و آن بگذار برخیز از همه
همچو ما با یار بی همتا نشین

جمله اشیا مصحف آیات اوست
شرح اسما خوان و با اسما نشین

در خرابات مغان سید بجو
سر بنه در پای خم از پا نشین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.