۲۶۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۳۶

در چشم من آن نور است ای نور دو چشم من
او ناظر و منظور است ای نور دو چشم من

در خلوت میخانه بزمی است ملوکانه
هم جنت و هم حور است ای نور دو چشم من

بر دار فنا رفتن سردار بقا بودن
آن منصب منصور است ای نور دو چشم من

آن دلبر هر جائی از غایت پیدائی
گویند که مستور است ای نور دو چشم من

شخصی که خیال غیر در خاطر او گنجد
از مذهب ما دور است ای نور دو چشم من

گر منکر میخواران انکار کند ما را
بگذار که معذور است ای نور دو چشم من

رندی که به سرمستی سر حلقهٔ مستان است
آن سید مشهور است ای نور دو چشم من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.