۳۱۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۹۶

گَر تَنگ بُدی این سینهٔ من
روشن نشُدی آیینهٔ من

ای خارْ گُلی از روضهٔ من
دوزخ تَبِشی از کینهٔ من

خورشیدِ جهانْ دارد اثری
از کَرّ و فَرِ دوشینهٔ من

آن کوهِ اُحُد، پَشمین شده است
از رَشکِ من و پَشمینهٔ من

چون جَوْزِ کُهَن، اِشْکَسته شوی
گَر نوش کُنی لَوْزینهٔ من

از بَهرِ دلِ این شیشه دلان
باشد بَرَکه در چینهٔ من

از بَهرِ چُنین جَمعیّتِ جان
هر روز بُوَد آدینهٔ من

تا تازه شود پَژمُردهٔ من
تا مَرد شود عِنّینهٔ من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.