۲۵۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۱۵

ما ازین خلوت میخانه به جائی نرویم
از چنین آب و هوائی به هوائی نرویم

عشق شاه است و روان از پی او می گردیم
در پی عاقل مسکین گدائی نرویم

نرویم از در میخانه به جائی دیگر
جنت ماست از این خانه به جائی نرویم

دُردی درد که یابیم خوشی نوش کنیم
دردمندیم پی هیچ دوائی نرویم

به هیاهوی رقیبان نرویم از در تو
دایما گر چه بگوئیم دعائی نرویم

نعمت الله به همه کس چو عطا می بخشد
ما از او تا نستانیم عطائی نرویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.