۲۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۱۰

ما اناالحق از وجود حق مطلق می زنیم
از وجود حق مطلق ما اناالحق می زنیم

ماه گردون را به تیغ معجز انگشت عشق
همچو جد خویشتن بی خویشتن شق می زنیم

ما و حق گفتن معاذ الله چو ما بی ما شدیم
از حق ای یاران قفا بر فرق احمق می زنیم

چون کلام اوست هر قولی که می گویند خلق
لاحرم صدیق وار از صدق صدّق می زنیم

شیشهٔ تقوی دگر بر سنگ قلاشی زدیم
در خرابات مغان جام مروق می زنیم

نعمت الله از وجود خود چو فانی شد بگفت
ما اناالحق از وجود حق مطلق می زنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.