۲۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۶۳

ما عاشق چشم مست یاریم
آشفتهٔ زلف بیقراریم

سرمست می الست عشقیم
شوریدهٔ چشم پر خماریم

آئینهٔ روشن ضمیریم
خورشید منیر بی غباریم

پرگار وجود کایناتیم
هر چند که نقطه را نگاریم

هر دم که نفس ز خود برآریم
جانی به جهانیان سپاریم

در هر دو جهان یکیست موجود
باقی همه صورت نگاریم

یک باده و صد هزار جام است
ما جمله یکیم اگر هزاریم

سیمرغ هوای قاف قربیم
شهباز فضای برج یاریم

دُریم و لیک در محیطیم
بحریم ولیک درگذاریم

تا واصل ذات عشق گشتیم
در هر صفتی دمی برآریم

دریاب رموز نعمت الله
پنهان چه کنیم آشکاریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.