۲۳۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۵۱

ما آینه در نمد کشیدیم
دامن ز خودی خود کشیدیم

پرگار صفت به گرد نقطه
خط بر سر نیک و بد کشیدیم

بودیم حباب و غرقه گشتیم
واحد به سوی احد کشیدیم

گرمی به حساب خورد رندی
ما ساغر بی عدد کشیدیم

دردی کش کوی می فروشیم
بحر ازل و ابد کشیدیم

دردیست به کس نمی توان گفت
آن رنج که از خرد کشیدیم

شادی روان نعمت الله
هر دم جامی دو صد کشیدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.