۲۳۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۵۰

میخانهٔ ذوق درگشادیم
مستانه صلای عام دادیم

هر جا دیدیم یار رندی
جامی به کفش روان نهادیم

میخواری و عشقبازی آموز
از ما که تمام اوستادیم

میخانه سبیل ماست امروز
خوش خمم مئی سرش گشادیم

بی می نفسی نمی توان بود
چون می نخوریم ما جمادیم

مستیم و خراب در خرابات
یاران مددی که اوفتادیم

رندیم و حریف نعمت الله
سرمستان را همه مرادیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.