۲۶۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۰۵

مطرب خوش نوای رندانم
ساقی بزم باده نوشانم

سخن عاشقان اگر خواهی
بشنو از من که خوش همی خوانم

جام بر دست و مست و لایعقل
گرد رندان مدام گردانم

بزم عشق است مجلس دائم
روز و شب عاشق حریفانم

ساغر دُرد درد می نوشم
به از این خود دوا نمی دانم

صورتم موج و معنیم بحر است
ظاهراً این و باطناً آنم

می کشم خوان پادشاهانه
نعمت الله رسید مهمانم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.