۲۶۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۹۷

میخانه سبیل ماست مخمور کجا باشیم
نزدیک خداوندیم ما دور کجا باشیم

از دولت وصل او ما سلطنتی داریم
از حضرت آن سلطان مهجور کجا باشیم

تا ناظر او گشتیم منظور همه خلقیم
خود بی نظر لطفش منظور کجا باشیم

از نور جمال او روشن شده چشم ما
با چشم چنین روشن ما کور کجا باشیم

عرش است مقام ما در فرش کجا گنجیم
ما زنده جاویدیم در گور کجا باشیم

از علت امکانی دل صحبت کلی یافت
چون اوست طبیب ما رنجور کجا باشیم

آن سید سرمستان ساقی حریفان است
گر باده همی نوشیم معذور کجا باشیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.