۲۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۹۲

منم که جام می ذوالجلال می نوشم
همیشه بادهٔ عشق جمال می نوشم

مدام همدم جام شراب عشق ویم
می محبت او بر کمال می نوشم

چو من ز روز ازل مست ورند و قلاشم
عجب مدار که می لایزال می نوشم

بنوش دُردی دردش که نوش جانت باد
که من به عشق چو آب زلال می نوشم

هزار ساغر می نوش می کنم به دمی
هنوز می طلبم بی ملال می نوشم

خیال ماضی و مستقبلم نمی باشد
ز جام عشق می ذوق حال می نوشم

مدام ساقی سرمست نعمت اللهم
به شادی رخ او می حلال می نوشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.