۲۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۶۷

نازی است از آن جانب و نازی که چه گویم
مائیم و نیازی و نیازی که چه گویم

تا طاق دو ابروش مرا قبله نما شد
کردیم نمازی و نمازی که چه گویم

دل سوختهٔ آتش عشقیم که چون موم
دیدم گدازی و گدازی که چه گویم

این سینهٔ ما مخزن اسرار الهی است
رازیست در این سینه و رازی که چه گویم

خوش سلطنتی یافتم از دولت محمود
مائیم و ایازی و ایازی که چه گویم

ساز دل ما مطرب عشاق چه بنواخت
آواز به ساز آمد و سازی که چه گویم

سید به سوی کعبهٔ مقصود روان شد
اکبر بُود این حج و حجازی که چه گویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.