۲۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۵۶

تا جمالش در تجلی دیده ام
صورتش را عین معنی دیده ام

دیده ام روشن به نور روی اوست
لاجرم بیناست یعنی دیده ام

مست ومجنون ، روز و شب سرگشته ام
تا به لیلی حسن لیلی دیده ام

ذات من آئینه ، او آئینه دار
هر دو را در یک تجلی دیده ام

غیر معشوقم نیاید در نظر
عاشقان را گر چه خیلی دیده ام

تا محیط دیده بر زد موج عشق
هفت دریا را چو سیلی دیده ام

نعمت الله یافتم در هر وجود
با همه عشقی و میلی دیده ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.