۲۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۳۹

توبه از زهد و زاهدی کردم
در خرابات مست می گردم

می خمخانهٔ حدوث و قدم
شادی روی عاشقان گردم

خاطر کس ز من ملول نشد
ننشسته به دامنی گردم

دُردی درد دل همی نوشم
دردمندانه همدم دردم

زن دنیا و آخرت چه کنم
رند و مست و مجرد و فردم

عاشق و صادقم گواهانم
اشک سرخست و چهرهٔ زردم

بندهٔ سید خراباتم
هر چه فرمود بنده آن کردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.