۲۵۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۱۴

خوش در میخانه‌ای بگشاده‌ایم
باده‌نوشان را صلایی داده‌ایم

جام می بر دست و رندانه مدام
سر به پای خم می بنهاده‌ایم

در خرابات مغان مست و خراب
بر در میخانه‌ای افتاده‌ایم

خرقهٔ خود را به می شستیم پاک
فارغ از تسبیح وز سجاده‌‌ایم

در هوای عاشق باده‌پرست
دایماً بنشسته یا استاده‌ایم

بندهٔ سید شدیم از جان و دل
از همه ملک جهان آزاده‌ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.