۲۳۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۰۶

به جز درد سر از غافل چه حاصل
از این سودای بی حاصل چه حاصل

سخن از عاشقان و عشق می گو
ز قول عاقل غافل چه حاصل

نکردی حاصلی از عمرت این دم
به غیر از آه دل حاصل چه حاصل

ز باطل بگذر و حق را طلب کن
مجو باطل ازین باطل چه حاصل

تو را خلوتسرا در ملک جانست
سرای دل طلب از گل چه حاصل

به دریا در فکن خود را چو غواص
ستاده بر لب ساحل چه حاصل

حدیث وصل می گوئی دگر بار
اگر تو نیستی واصل چه حاصل

ز سرمستان گریزانی چو زاهد
به مخموران شدی مایل چه حاصل

تو را چون نیست ذوق نعمت الله
ازین قول و از آن قائل چه حاصل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.