۲۴۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۰۵

دل طالب یار و یار در دل
جان در غم هجر دوست واصل

حاصل درد است عاشقان را
خود خوشتر از این کجاست حاصل

درمان درد است و درد درمان
چون حل کنم این دوای مشکل

ما ساکن کوی می فروشیم
کردیم آنجا مدام منزل

گنجیم و طلسم و شاه و درویش
دُر و صدفیم و بحر و ساحل

جانان خودیم و جان عالم
دلدار خودیم و مونس دل

مستیم و حریف نعمت الله
رضوان ساقی و روضه محفل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.