۲۵۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۹۷

ای لب تو چشمهٔ آب زلال
مجلس تو مجمع اهل کمال

نقش خیال تو نگارم به چشم
خوشتر ازین نقش که بسته خیال

دیده بر او بد به مژه خاک راه
بر درت ار باز بیابد مجال

آینه از ساده دلی نقش بست
صورت بی مثل شما را مثال

طاق دو ابروی تو محراب جان
نسبت او کی کنمش با هلال

مهر جمیل ار بودم دور نیست
مست خدا نیست محب جمال

نور الهی است که پیدا شده
سید عالم یزل و لایزال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.