۲۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۹۵

آفتابی می پرستم لایزال
مهر من هرگز نمی گیرد زوال

دیده در آئینهٔ گیتی نما
دیده تمثال جمال بی مثال

گرچه ذره می نماید آفتاب
ماه نور او نماید بر کمال

یک نفس با ما درین دریا درآ
نو شکن گر تشنه ای آب زلال

می نماید حسن او هر آینه
او جمیل و دوست می دارد جمال

چشم مستش چشم بندی می کند
می برد از چشم ما خواب و خیال

رند سرمستیم و با سید حریف
عاشق و معشوق دائم در وصال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.