۲۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۵۹

ساقیم می رفت و رندان در پیش
جام می بر دست و مستان در پیش

عزم کردم تا خرابات مغان
عاشقان و می پرستان در پیش

نعره مستانه می زد دم به دم
های و هوی باده نوشان در پیش

گر به مستی عربده کردی دمی
لطف فرمودی فراوان در پیش

چون روان شد از برم عمر عزیز
دل روان شد از بدن جان در پیش

در هوای بزم او نی در خروش
چنگ با زلف پریشان در پیش

دُرد دردش نوش کن ای جان من
تا بیابی صاف درمان در پیش

خضر رفته از پی ساقی ما
نوش کرده آب حیوان در پیش

خوش خرامان می رود مست و خراب
نعمةالله و حریفان در پیش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.