۲۵۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۳۶

در میکده مست و رند و قلاش
همصحبت عاشقان او باش

هر نور که دیده یا بد از دل
در پای خیال عشق او باش

ای عقل تو زاهدی و ما رند
عاقل چه کند حریف قلاش

ظاهر جامیم و باطناً می
صورت نقشیم و معنی نقاش

معشوق خودیم و عاشق خود
گفتیم حدیث عشق خود فاش

می نوش ز جام ساقی ما
سرمست چو چشم یار خوش باش

من بندهٔ سیدم که دایم
مست است و حریف و رند و اوباش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.