۲۶۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۳۰

ای دل ار عاشقی بیا خوش باش
رو چو ما صادقی بیا خوش باش

خوش بلائیست عشق بالایش
جان فدا کن درین بلا خوش باش

همه کس خوش بود به ساز و سزا
تو بساز و به ناسزا خوش باش

از غم دی و غصهٔ فردا
بگذر امروز و حالیا خوش باش

جان به باد هوا سپار ای دل
به هوایش در آن هوا خوش باش

خوش عزیز است عمر و می گذرد
مگذارش مرو بیا خوش باش

خوش بود گفتهٔ خوش سید
خوش بخوان راست در نوا خوش باش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.