۲۶۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۹۲

ساقی بیار جام می و دست ما بگیر
افتاده ایم بهر خدا دست ما بگیر

مائیم و آب دیده و خاک درت مدام
بگذر روان تو از سر ما دست ما بگیر

از ما مکن کناره که مائیم در میان
با ما جفا مجو به وفا دست ما بگیر

ما پشت دست بر همه عالم فشانده ایم
آورده ایم رو به شما دست ما بگیر

لطفت به بینوا نظری می کند مدام
مائیم بینوا به نوا دست ما بگیر

دست نیاز سوی تو آورده ایم باز
ما را رها مکن صنما دست ما بگیر

چون دست گیر جمله افتاده ها توئی
برخیز و سیدانه بیا دست ما بگیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.