۲۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۷۸

در ترقی همیشه باش ای یار
در تنزل مباش چون اغیار

جام می عاشقانه خوش می نوش
تا که گردی ز عمر برخوردار

نزد ما موج و بحر هر دو یکیست
غیر ما نیست اندک و بسیار

گر یکی در هزار پیش آید
آن یکی را هزار خوش بشمار

جان جاوید اگر همی جوئی
جان به جانان خویشتن بسپار

سر موئی اگر حجاب بود
از میان آن حجاب را بردار

کار عشق است و کار ما این است
نعمت الله به کار خود بگذار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.