۲۹۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۷۴

گر خدا را دوست داری مصطفی رادوست دار
ور محب مصطفائی مرتضی را دوست دار

از سر صدق و صفا گر خرقه ای پوشیده ای
نسبت خرقه بدان ، آل عبا را دوست دار

دردمندانه بیا و دُرد درش نوش کن
خوش بود دردی اگر داری دوا را دوست دار

بی فنا دار بقای دوست نتوان یافتن
گر بقای جاودان خواهی فنا را دوست دار

چون شهید کربلا در کربلا آسوده است
همچو یاران موالی کربلا را دوست دار

دوستدار یار خود یاران ما دارند دوست
ما محب دوستدارانیم و ما را دوست دار

نعمت الله رند و سرمست است و با ساقی حریف
این چنین یار خوشی بهر خدا را دوست دار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.