۲۸۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۶۰

یک غَزَل آغاز کُن، بر صِفَتِ حاضران
ای رُخِ تو هَمچو شمع، خیز دَرآ در میان

نور دِهْ آن شمع را، روحْ دِهْ این جَمع را
از دو رُخِ همچو شمع، وَزْ قَدَحِ هَمچو جان

سویِ قَدَح دست کُن، ما همه را مَست کُن
زان که کسی خوش نشُد، تا نشُد از خود نَهان

چون شُدی از خود نَهان، زود گُریز از جهان
رویْ تو واپَسْ مَکُن جانِبِ خود، هان و هان

این سُخَنِ هَمچو تیر، راست کَشَش سویِ گوش
تا نکَشی سویِ گوشْ کِی بِجَهَد از کَمان؟

بس کُن از اندیشه بَسْ، کو گُوَدَت هر نَفَس
کی عَجَب آن را چه شُد؟ اَه چه کُنم؟ کو فُلان؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.