۲۴۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۵۸

آمد خیال غیر چو خوابیم در نظر
بنمود کاینات سرابیم در نظر

کردند جلوه صورت و معنی به یکدیگر
چون شاهدان حور نقابیم در نظر

چون رند و لاابالی و سرمست و عاشقیم
عالم نموده جام شرابیم در نظر

چشمم به نور دیدن رویش منور است
شکرت که نیست هیچ حجابیم در نظر

هرگز نخورده ایم می دوستی غیر
گرچه مدام مست و خرابیم در نظر

آن دم که تشنه بودم و آبم نبود بود
بحر محیط قطرهٔ آبیم در نظر

بر لوح دل نوشته ام اسرار سیدم
باشد مدام همچو کتابیم در نظر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.