۲۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۲۱

نظری کن در آن جمال نگر
حسن او بین و در کمال نگر

جام گیتی نما به دست آور
نور تمثال بی مثال نگر

ساغر می بنوش رندانه
آب سرچشمهٔ زلال نگر

همه عالمند از او به خیال
غیر او نیست این خیال نگر

عشق دارم که وصل او یابم
طلب و طالب محال نگر

در خرابات میر مستانیم
حکم ما و نشان آل نگر

نعمت الله را اگر یابی
اثر ذوق او و حال نگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.