۲۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۱۷

یک نظر در چشم مست ما نگر
یک حقیقت در همه اشیا نگر

ما ز دریائیم و دریا عین ما
گر نظر داری درین دریا نگر

یار تنها با تو می گویم بدان
گر خبرداری درین تنها نگر

هر چه آید در نظر ای نور چشم
حضرت یکتای بی همتا نگر

عشق را جائی معین هست نیست
جای آن بی جای ما هر جا نگر

عالمی از نور او روشن شده
آفتابی در همه پیدا نگر

نعمت الله میر سرمستان بود
ذوق اگر داری بیا ما را نگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.