۲۶۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۸۸

در ازل بر ما در میخانه را بگشوده اند
تا ابد این سلطنت ما را عطا فرموده اند

ما خراباتی و رند و عاشق می خواره ایم
عالمی پیمانهٔ پر می به ما پیموده اند

نقش غیرش از خیال ما به کلی برده اند
بنگر این آئینهٔ روشن که چون بزدوده اند

مجلس رندانهٔ ما بزم سرمستان بود
باده نوشان جهان از ذوق ما آسوده اند

عاشقان در حضرت معشوق رقصی می کنند
تا ز مطرب یک دو بیت از قول ما بشنوده اند

صورت و معنی عالم خوش به آئین بسته اند
در همه آئینه ها بر ما رخی بنموده اند

خلوت دیده مقام نعمت الله کرده اند
نور چشم ما به ما در چشم ما بگشوده اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.