۳۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۵۲

ای آن کِه از میانهْ کَران می‌کُنی، مَکُن
با ما زِ خشمْ رویْ گِران می‌کُنی، مَکُن

دربَندِ سودِ خویشی وَنْدَر زیانِ ما
کَس زین نکرد سود، زیان می‌کُنی، مَکُن

راضی شُدی که بیش نَجویی زیانِ ما
این از پِیِ رضایِ کیان می‌کُنی؟ مَکُن

بر جایِ باده سِرکهٔ غَمْ می‌دَهی، مَدِه
در جویِ آبْ خون چه رَوان می‌کُنی؟ مَکُن

از چهره‌‌اَم ‌‌نَشاطِ طَرَب می‌بَری، مَبَر
بر چهره‌‌اَم ‌‌زِ دیده نشان می‌کُنی، مَکُن

مَظْلوم می‌کُشیّ و تَظَلُّم‌‌ هَمی‌کُنی
خود راه می‌زنیّ و فَغان می‌کُنی، مَکُن

پایم به کار نیست که سَرمَستِ دِلْبَرم
مَر مَست را بِهِل، چه کَشان می‌کُنی؟ مَکُن

گویی بیا که بر تو کُنم صَبر را شَبان
بَر بَرِّه گُرگ را چه شَبان می‌کُنی؟ مَکُن

در روزْ زاهِدیّ و به شبْ زاهِدان کُشی
امشب که آشتی‌ست، همان می‌کُنی، مَکُن

ای دوستان زِ رَشکِ تو خَصْمانِ همدِگَر
این دوست را چه دشمنِ آن می‌کُنی؟ مَکُن

گویی که میْ مَخور، پس اگر میْ‌‌ هَمی‌دَهی
مَخْمور را چه خُشک دَهان می‌کُنی؟ مَکُن

گویی چو تیرْ راست رو اَنْدَر هوایِ ما
پس تیرِ راست را چه کَمان می‌کُنی؟ مَکُن

گویی خَموش کُن، تو خَموشَم‌‌ نمی‌هِلی
هر مویْ را ز ِعشقْ زبان می‌کُنی، مَکُن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.