۲۳۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۷۵

گرد میخانهٔ دل به جان گردید
همچو رندان به جان روان گردید

گر چه مخمور بود مستی شد
این چنین بود آن چنان گردید

گرد کنج خراب گشت بسی
گنج پنهان بر او عیان گردید

تا نشانی ز بی نشان یابد
نام را ماند و بی نشان گردید

لطف معشوق ما کرم فرمود
مونس جان عاشقان گردید

قسم علم بدیع را خواندیم
آن معانی به ما عیان گردید

در مقامی که نعمت الله است
گرد آن در کجا توان گردید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.