۲۶۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۷۳

چارپا در پی علف گردد
تا به وقتی که خود تلف گردد

آدمیئی که معرفت دارد
شک ندارم که خود خلف گردد

قطب عالم یگانه ای باشد
که چو ما جمله را کنف گردد

آشنای محیط بحر ازل
واقف از دُر و از صدف گردد

هر کسی میل جنس خود دارد
آن یکی گوهر این خزف گردد

شیرمردی به خنجر و شمشیر
مرد مطرب به نای و دف گردد

سید ما چو عف عفی فرمود
لاجرم این و آن معف گردد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.