۲۷۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۶۸

چشمم نورت در این و آن دید
روشن چشمی که آنچنان دید

غیری نگذاشت غیرت تو
غیر تو چو نیست چون توان دید

تمثال جمال دیدهٔ ما
در جام جهان نما روان دید

دیده نظری ز نور تو یافت
در ذره و آفتاب آن دید

بحریم و حباب عین ما آب
این دیدهٔ ما هم این هم آن دید

از نام و نشان خبر چه پرسی
هر دیده که دید بی نشان دید

این دیدهٔ مست نعمت الله
آن نور به عین آن عیان دید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.