۲۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۹۰

عقل هر دم که در سرود آید
به دم سرو باده پیماید

سخن عقل پیش عشق مگو
کان سخن خود به کار می ناید

عشق را خود گشایشی دگرست
هیچ کاری ز عقل نگشاید

جام گیتی نمای را به کف آر
که به تو روی خویش بنماید

آفتابی مدام در دور است
به یکی جا دمی نمی پاید

عشق هر لحظه مجلسی سازد
هر زمان بزم نو بیاراید

نفسی باش همدم سید
گر تو را همدم خوشی باید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.