۲۸۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۷۵

یک نفس یعقوب بی یوسف نبود
گر چه هجرانش به ظاهر می نمود

هر که را دیدی نمودی یوسفش
هر چه بشنیدی ز یوسف می شنود

تا مگر یوسف در آید از درش
در بر وی هر که بودی می گشود

هر که در کنعان بدیدی پیش او
یوسف مصری خود را می ستود

چون بر تخت این ظهورش را بیافت
سر حق خود دید از آن گردش سجود

هرچه بود و هست و خواهد بود اوست
هر چه باشد باشد از جود وجود

گر خلیل الله به صورت غایب است
نعمت اله یکدمی بی او نبود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.