۲۷۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۳۹

چشم ما چون به روی او نگرد
در نظر غیر او کجا گذرد

نزد ما زنده دل کسی باشد
که به جانان خویش جان سپرد

گل کجا جامه را قبا سازد
غنچه گر پیرهن به خود ندرد

مرد عاشق همه یکی بیند
آن یکی در هزار می شمرد

جان من روی دل نخواهد دید
گر دمی روی دیگری نگرد

رند مستی که باده می نوشد
هر دو عالم به نیم جو نخرد

هر که را ذوق نعمت الله است
شاد باشد مدام و غم نخورد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.