۲۶۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۳۰

هر که او عاشق است جان دارد
جان فدایش کنم که آن دارد

عاشقان نور چشم خوانندش
عاشق ار عشق عاشقان دارد

ما نشانی ز بی نشان داریم
خوش نشانی که آن نشان دارد

می و جام است جسم و جان با هم
هر چه بینی همین همان دارد

هر که با ما نشست در دریا
خبر از بحر بیکران دارد

خواجه علم بدیع می خواند
آن معانی ازین بیان دارد

می مست خوشی اگر جوئی
نعمت الله بجو که آن دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.